کد مطلب:108939 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:236
[صفحه 139] خطبه البدعه به راستی دشمن ترین خلقها به سوی خدا دو مرد است یكی مردیست واگذار نماید او را خداوند به نفس خود و او منحرف شونده است از راه راست دل داده است به گفتار بدعت دعوت مردم به گمراهی پس او فتنه است برای كسی كه به فتنه افتد به واسطه او گمراه است از راه راست كسی كه بود پیش از او گمراه كننده است كسی را كه پیروی كند او را در زندگانی او و پس از مردن او بردارنده گناهان دیگری است گروگان خطای خود است و مرد دیگری است جمع كرد نادانی را شتابنده است (به زشتیها) در میان نادانان امت خیانت كننده است در تاریكیهای فتنه كور است به آنچه در پیمان صلح است نامیده است او را انسان نماها عالم و حال آنكه نیست دانا بامداد كرد در پی زیاد كردن از گردآوردن آنچه كم آن بهتر است از آنچه زیاد است تا چون سیراب شد از آب گندیده و بسیار جمع كرد از مطالب بی فایده نشست میان مردم حكم كننده ضمانت كننده برای تمیز دادن آنچه مشتبه شده بر غیر او و اگر فرودآید به او یكی از (مسائل) مشكله آماده می كند برای آن سخنان بی فایده كهنه از رای خود پس از آن قطع می كند به آن و او از آمیختن شبهه ها مانند تنیدن تار عنكبوت است نمی داند آیا درست حكم كرد ه است یا به خطا رفته و اگر درست حكم كرده باشد می ترسد كه مبادا خطا كرده باشد و اگر خطا رفته باشد امید دارد كه درست حكم كرده باشد نادانی است سرگردان است در تاریكیهای نادانیها گمراهیست در تاریكی راه رونده قطع نكرده بر حلم به دلیل محكم پخش می كند رویات را مانند پراكنده كردن باد گیاه خشم را نیست توانا به خدا سوگند به پاسخ دادن آنچه دارد می شود بر او و نه او لایق است به آنچه واگذار شده به او گمان نمی كند دانش را در چیزی از آنچه انكار می كند آن را و باور نمی كند از پس آنچه رسیده راهی است به غیر آن و اگر تاریك شود بر او امری می پوشاند آن را برای آنچه می داند از نادانی نفس خود فریاد می كند از ستم حكم او خونها و می نالد از آن میراثها به سوی خدا شكایت می كنم از گروهی زندگانی می كنند به نادانی می میرند در حالیكه گمراهانند نیست در میان آنها كالائی كاسدتر از كتاب چون خوانده شود حق خواندن و نه كالائی رواجتر از روی خرید و فروش و نه گرانتر از نظر قیمت از كتاب هرگاه تغییر داده شود از جاهای خود و نه نزد آنها زشت تر از نیكوئی و نه نیكوتر از ناشایست
صفحه 139.